اباز

لغت نامه دهخدا

اباز. [ اَب ْ با ] ( ع ص ) آهوی جهنده در دویدن و آنکه در دویدن روی بطرفی نگرداند. ابوز.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - ریسمانی که به وسیلة آن خردة دست شتر بربندند تا دست از زمین برداشته دارد، بند. ۲ - نام رگی است در پای .

ویکی واژه

ریسمانی که به وسیله آن خرده دست شتر بربندند تا دست از زمین برداشته دارد، بند.
نام رگی است در پای.
ریسمانی که به وسیله آن خرده دست شتر بربندند تا دست از زمین برداشته دارد، بند.
نام رگی است در پای.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال چوب فال چوب فال زندگی فال زندگی فال ورق فال ورق