رستاک
فرهنگ عمید
۲. شاخۀ راست و بلند.
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: شاخه تازه ای که از بیخ درخت در آید، زاده ی درخت مو، شاخه ی تازه ای که از بیخ درخت بر آید، رشتاک، [این واژه گونه ی قدیمی روستا نیز می باشد که در این صورت رستاک/rostāk/ تلفظ می شود و معرب آن رستاق است]، رشتاک رشتاک، ]این واژه گونه ی قدیمی روستا نیز می باشد که در این صورت رُستاک/rostāk/ تلفظ می شود و معرب آن رُستاق است[، به فتح ر