آه کشیدن

لغت نامه دهخدا

( آه کشیدن ) آه کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) برآوردن آه از سینه بر اثر غمی و اندوهی یا دریغ و حسرتی یا غبطه ای و مانند آن :
از این کاردل تنگ شد شاه را
همی هر زمان برکشید آه را.فردوسی.- آه کشیدن برای چیزی ؛ سخت آرزومند آن بودن. آهه. اهّه. تأوّه.

فرهنگ فارسی

( آه کشیدن ) ( مصدر ) بر آوردن آه از سینه بسبب اندوه حسرت یا غبطه .

ویکی واژه

آه‌کشیدن
نفَسی عمیق از سینه برآوردن به نشانه غم، درد، تأسف، و مانند آنها. از بس دعا کردند و آه کشیدند، عاقبت اسباب سفر فراهم آمد. «جمال‌زاده»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم