تثمیل

لغت نامه دهخدا

تثمیل. [ ت َ ] ( ع مص ) باقی گذاشتن چیزی را. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || حرکت دادن مایعی را تا کف کند. ( قطر المحیط ).

جمله سازی با تثمیل

عقل تاج است چنین گفت به تثمیل علی تاج را گوهر نو بخش تو از گوهر خویش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ریحانه
ریحانه
طولانی
طولانی
مریم
مریم
کمینه
کمینه