معنی اصطلاح «از زبان افتادن»
عبارت از زبان افتادن به معنای فراموش شدن یا کنار گذاشته شدن چیزی است. این اصطلاح معمولاً درباره واژهها، اصطلاحات، عادتها یا حتی افراد به کار میرود که دیگر در گفتوگوها یا ذهن مردم حضور فعال ندارند. به بیان ساده، وقتی چیزی «از زبان افتاده» است، به تدریج جایگاه خود را در فرهنگ یا مکالمه از دست داده است.
«از زبان افتادن» به معنای ناتوانی در سخن گفتن
این اصطلاح همچنین میتواند به حالتی اشاره داشته باشد که فرد توان ادامهی صحبت یا بیان خود را از دست داده است. این وضعیت معمولاً به دلیل خستگی، ناراحتی یا شدت احساسات رخ میدهد و نشاندهنده توقف در سخن گفتن است. زمانی گفته میشود کسی «از زبان افتاده» که دیگر قادر به بیان حرفهایش نباشد یا زبانش به دلیل فشار احساسی یا فیزیکی قفل شده باشد. این حالت میتواند در مکالمات عاطفی، جدالها یا موقعیتهای پراسترس مشاهده شود.