مسلاق

لغت نامه دهخدا

مسلاق. [ م ِ ] ( ع ص ) بلیغ و بلندآواز. مسلق. مصلاق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). قوی سخن. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به مسلق و مصلاق شود.

فرهنگ فارسی

بلیغ و بلند آواز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ستارگان
ستارگان
روز جاری
روز جاری
متمایز
متمایز
بی‌پروا
بی‌پروا