غنقلی

لغت نامه دهخدا

غنقلی. [ غ ُ ق ُ ] ( معرب، اِ ) غنقیلی. بمعنی شلغم است. ( دزی ج 2 ص 229 ). رجوع به شلغم و غنقیلی شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مافیا
مافیا
آراست
آراست
نمایان
نمایان
تعمیم
تعمیم