غانجی

لغت نامه دهخدا

غانجی. ( اِخ ) ملقب به معین الدین قاضی القضاة در اوایل ایام غازان خان. مؤلف تاریخ گزیده آرد: امرای بالتو و سولاهش و کرداری و اقبال بروم در سنه ثمان و تسعین مخالف غازان خان شدند امرای چوپان و سوتای به حکم فرمان برفتند و ایشان را قهر کردند. مولانا رکن الدین صائن قاضی سمنان و سید قطب الدین شیرازی و خواجه معین الدین غانجی که قاضی القضاة و الغبتکچی مستوفی ممالک بودند مخالفت وزراء کردند و خواستند که در ملک خلل افتد، غازان خان ایشان را در سنه سبع مائة به یاسا رسانید. ( تاریخ گزیده ص 594 ).

فرهنگ فارسی

ملقب به معین الدین قاضی القضاه در اوایل ایام غازان خان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارکان
ارکان
نجورسن
نجورسن
کصکش بیناموس
کصکش بیناموس
کس کش
کس کش