گاهوار

لغت نامه دهخدا

گاهوار. [ هَْ ]( اِ مرکب ) مهد. گهواره. گاهواره. منجک:
وقت طفلیم که بودم شیرجو
گاهوارم را که جنبانید؟ او.مولوی ( مثنوی چ علاءالدوله ص 162 ).رجوع به گاهواره و گهواره شود.

فرهنگ فارسی

گاهواره: وقت طفلیم که بودم شیرجو گاهوارم را که جنبانید ? او. ( مثنوی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
تعداد یعنی چه؟
تعداد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز