کیهونستن

لغت نامه دهخدا

کیهونستن. [ ن ِ ت َ ] ( هزوارش، مص ) به لغت زند و پازند به معنی برآمدن و روییدن و سبز شدن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هزوارش: کیهونستن، کیهونیتن. پهلوی: رستن ( روییدن ). ( حاشیه برهان چ معین ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرار کردن
اسرار کردن
قرمساق
قرمساق
خاطرات
خاطرات
قمبل
قمبل