لغت نامه دهخدا
کژپایک. [ ک َ ی َ ] ( اِ مرکب ) خرچنگ: چون کژپایک که گرد آب می گردد و کرمکی می جوید. ( معارف بهأولد از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به خرچنگ شود.
کژپایک. [ ک َ ی َ ] ( اِ مرکب ) خرچنگ: چون کژپایک که گرد آب می گردد و کرمکی می جوید. ( معارف بهأولد از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به خرچنگ شود.
=خرچنگ
( اسم ) خرچنگ: ( چون کژ پایک که گرد آب میگردد و کرمکی میجوید ). ( معارف بهائ ولد )