کمت
کمت. [ ک َ ] ( ع مص ) پوشیدن خشم را. ( از آنندراج ): کمت الغیظ کمتاً؛ پوشید خشم را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کمیت گردیدن اسب. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ): کمت الفرس کمتا و کَمتَة و کَماتَة؛ کمیت گردید. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( ص، اِ ) ج ِ کمیت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). ج ِ کمیت بمعنی اسب نیک سرخ فش و دم سیاه. ( آنندراج ). و رجوع به کمیت شود.
کمة. [ ک ُم ْ م َ ] ( ع اِ ) کلاه گرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).عربی است، کلاه گرد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
پوشیدن خشم را یا کمیت گردیدن اسب