کلاخی

لغت نامه دهخدا

کلاخی. [ ک َ ] ( اِ ) عصابه ابریشمین نازک و الوان که زنان به روی چارقد بر سر بندند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

عصابه ابریشمین نازک و الوان که زنان بر وی چارقد بر سر بندند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار
رویت
رویت
هنگام
هنگام
افتخار
افتخار