کتمه

لغت نامه دهخدا

( کتمة ) کتمة. [ ک َ م َ] ( ع اِ ) سخن. کُتم. یقال ما راجعته کتمة؛ ای کلمة.( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به کتم شود.
کتمة. [ ک ِ م َ ] ( ع اِمص ) نهان داشت چیزی. اسم مصدر است. ( منتهی الارب ). نهان داشت چیزی. اسم است از کَتم. ( از اقرب الموارد ).
کتمة. [ ک ُ ت َ م َ ] ( ع ص ) مرد پنهان دارنده راز و نیک نگاه دارنده هر چه باشد. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
کتمة. [ ک ُ م َ ]( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

موضعی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویش یعنی چه؟
رویش یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز