کار براراستن

لغت نامه دهخدا

( کار برآراستن ) کار برآراستن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) تمشیت امور. آراستن و نظام دادن کار:
سر گنج را کرد شاه استوار
به راه بیابان برآراست کار.فردوسی.ترا ای پسر گر چنین است رای
برآرای کار و بپرداز جای.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( کار بر آراستن ) تمشیت دادن امور: [ سر گنج را کرد شاه استوار براه بیابان بر آراست کار ].
تمشیت امور آراستن و نظام دادن کار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس خل
کس خل
اتی
اتی
استیصال
استیصال
فال امروز
فال امروز