لغت نامه دهخدا ولنگاری کردن. [ وِ ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول، هرزه بودن. ول بودن. ویلان بودن. || سهل انگاری کردن. بی بندوباری کردن.
فرهنگ فارسی (مصدر ) ۱- هرزه بودن ول بودن ویلان بودن. ۲- سهل انگاری کردن بی بند و باری کردن. ۳- مزخرف گفتن.