وجوف

لغت نامه دهخدا

وجوف. [ وُ ] ( ع مص ) مضطرب و پریشان شدن. ( اقرب الموارد ). طپیدن و بی آرام گشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || به رفتار وجف رفتن شتر. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به وجف و وجیف شود.

فرهنگ فارسی

مضطرب و پریشان شدن یا رفتار و جف رفتن شتر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال ارمنی فال ارمنی فال نخود فال نخود