نقاصه

لغت نامه دهخدا

( نقاصة ) نقاصة. [ ن َ ص َ ] ( ع مص ) شیرین و خوش گردیدن آب و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خوش و گوارا گردیدن آب و جز آن. ( ناظم الاطباء ). عذب گردیدن آب. ( از اقرب الموارد ). || خوش گردیدن بوی چیزی.( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ). رجوع به نقیص شود.

فرهنگ فارسی

شیرین و خوش گردیدن آب و جز آن. خوش و گوارا گردیدن آب و جز آن. عذب گردیدن آب. یا خوش گردیدن بوی چیزی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای
تایپ
تایپ
اندر
اندر