مقارعات

لغت نامه دهخدا

مقارعات. [ م ُ رَ / رِ ] ( ع اِ ) ضربه ها و تپانچه ها و کوفتگیها. ( ناظم الاطباء ). ج ِ مقارعة: مسامع هوارا از اصطکاک مقارعات پرمشغله گردانیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 92 ). و رجوع به مقارعة شود.

فرهنگ فارسی

ضربه ها و تپانچه ها و کوفتگیها جمع مقارعه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف
میلف
تعامل
تعامل
تعداد
تعداد
فال امروز
فال امروز