مجموم

لغت نامه دهخدا

مجموم. [ م َ ] ( ع ص ) آرام شده و آسوده گشته. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندر
اندر
بی همتا
بی همتا
متعبد
متعبد
قیز
قیز