مجلوب

لغت نامه دهخدا

مجلوب. [ م َ ] ( ع ص ) عبد مجلوب، غلامی که به شهر بگردانند برای فروختن. ( ناظم الاطباء ). بنده ای که از شهری به شهری برند برای فروختن. جلیب. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

جلب شده، کشیده شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تایپ
تایپ
آراست
آراست
جنده
جنده
ادریان
ادریان