متسرع

واژۀ متسرِّع در زبان فارسی صفتی است که به فردی با رویکردی شتاب‌زده در رفتار و کردار دلالت دارد. این صفت از ریشۀ عربی «س ر ع» و از باب تفعّل مشتق شده و در متون معتبر لغوی همچون منتهی الارب و اقرب الموارد به معنای شتابنده تعریف شده است. همچنین فرهنگ‌هایی مانند آنندراج و ناظم‌الاطباء آن را معادل واژگانی چون چست، چالاک، جلد و زود دانسته‌اند که همگی بر سرعت و تعجیل در عمل دلالت دارند.

در ساختار صرفی، متسرِّع بر وزن مُتَفَعِّل و از مصدر تسرُّع ساخته شده که خود به معنای شتاب کردن و عجله نمودن است. این واژه در کاربردهای ادبی و روزمره، اغلب برای توصیف افرادی به کار می‌رود که بدون تأمل و دقت کافی دست به عمل می‌زنند و در نتیجه، ممکن است دچار خطا یا پیامدهای ناخواسته شوند. از این رو، بار معنایی آن در بسیاری از contexts، ضمن اشاره به سرعت، حاوی تلویحی از بیمبالاتی یا کم‌طاقتی نیز هست.

در نگارش امروزی، رعایت دقیق املای فارسی و استفاده از نیم‌فاصله در واژه‌های مرکب و مشتق، مانند متسرِّع، ضروری است. این واژه در متون رسمی، تحلیلی و آموزشی به‌کار می‌رود و در کنار مترادف‌هایی چون عجول، شتاب‌زده و بی‌تاب قرار می‌گیرد. برای مطالعۀ دقیق‌تر در مورد مصدر و سایر مشتقات آن، می‌توان به مدخل تسرُّع در فرهنگ‌های لغت مراجعه نمود.

لغت نامه دهخدا

متسرع. [ م ُ ت َ س َرْ رِ ] ( ع ص ) شتابنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). چست و چالاک و جلد و زود. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تسرع شود.

فرهنگ فارسی

شتابنده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت