قعدان

لغت نامه دهخدا

قعدان. [ ق ِ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ قَعود. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قعود شود.
قعدان. [ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ قُعْدة. ( منتهی الارب ). رجوع به قعدة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چوسی
چوسی
فمبوی
فمبوی
وادی
وادی
گاییدن
گاییدن