لغت نامه دهخدا
قرنطین. [ ق َ رَ ] ( معرب، اِ ) قرنطینه. رجوع به قرنطینه شود.
قرنطین. [ ق َ رَ ] ( معرب، اِ ) قرنطینه. رجوع به قرنطینه شود.
قرنطینه، ایستگاه بهداشتی، محلی درمرزکشورکه مسافران در آنجامایه کوبی شوند
( اسم ) جایی که در آن مسافرانی را که از سر زمینی وارد می شوند که در آنجا بیماریی مانند ساری وبا و طاعون شیوع دارد مدت چند روز نگهداری می کنند.