لغت نامه دهخدا
( فضول آوردن ) فضول آوردن. [ ف ُ وَ دَ ] ( مص مرکب ) بیهوده گفتن. هرزه درایی:
او به رز گفت که ویحک چه فضول آری
تو هنوز این هوس اندر سر خود داری ؟منوچهری.
( فضول آوردن ) فضول آوردن. [ ف ُ وَ دَ ] ( مص مرکب ) بیهوده گفتن. هرزه درایی:
او به رز گفت که ویحک چه فضول آری
تو هنوز این هوس اندر سر خود داری ؟منوچهری.
( فضول آوردن ) بیهوده گفتن هرزه درایی