فث

لغت نامه دهخدا

فث. [ ف َث ث ] ( ع اِ ) به عربی اسم ارزن است، به هندی باجری نامند. نبات آن شبیه به نبات ذرت و حب آن شبیه به جاورس است. و اهل هند آن را بسیار میخورند نان آن پخته و دیگر انواع. ( فهرست مخزن الادویه ). گیاهی است که در خشکسال نان دانه آن خورند یا آن را بپزند و بخورند. || درخت حنظل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || درختی که در دشتها و بیشه ها روید و دانه اش مانند نخود است. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) پراکنده: تمر فث؛ خرمای پراکنده. || ( مص ) پراکنده کردن حیوان پشکل خود را. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

به عربی اسم ازرن است به هندی باجری نامند. یا درخت حنظل.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی عرزه یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
کونی یعنی چه؟
کونی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز