ضخ

لغت نامه دهخدا

ضخ. [ ض َخ خ ] ( ع اِ ) اشک. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). || ( اِمص ) امتداد بول. || پاشیدگی آب. ( منتهی الارب ). || ( مص ) چکیدن آب. ( منتخب اللغات ). || شاشیدن. ( منتهی الارب ). دیر شاشیدن. ( منتخب اللغات ).

فرهنگ فارسی

اشک. یا امتداد بول. یا پاشیدگی آب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال قهوه فال قهوه فال راز فال راز