سبزنگ

لغت نامه دهخدا

سبزنگ. [ س َ زَ ] ( ص مرکب ) زنگ آلود. ( آنندراج ). || ( اِ مرکب ) پورمک و قارچهای کوچک ذره بینی که از اثر هوا و حرارت مرطوب در روی مواد حیوانی و نباتی پدید می آید و آنها را فاسد و بدطعم میکند. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال تک نیت فال تک نیت فال اعداد فال اعداد