لغت نامه دهخدا
ذات الاکارع. [ تُل ْ اَ رِ ] ( اِخ ) نام قصیده رائیه از فرزدق شاعر معروف است و این یکی از قصائد خوب اوست و مطلع آن این است:
عرفت با علی رأس الفا و بعد ما
مضت سنة ایامها و شهورها.( المرصع ).
ذات الاکارع. [ تُل ْ اَ رِ ] ( اِخ ) نام قصیده رائیه از فرزدق شاعر معروف است و این یکی از قصائد خوب اوست و مطلع آن این است:
عرفت با علی رأس الفا و بعد ما
مضت سنة ایامها و شهورها.( المرصع ).
نام قصیده رائیه از فرزدق شاعر معروف است.