تهشم

لغت نامه دهخدا

تهشم. [ ت َ هََ ش ْ ش ُ ] ( ع مص ) شکسته شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شکسته شدن درخت از خشکی. ( از اقرب الموارد ). || شکستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || مهربان گشتن. || خواستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || استعطاف و ترضی. ( اقرب الموارد ). || مهربان شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مهربانی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). تعطف. ( اقرب الموارد ). || خوار و سست شدن شتر. || شکستن و خوار کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || اکرام و بزرگداشت کردن کسی را. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شکسته شدن شکسته شدن درخت از خشکی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویش یعنی چه؟
رویش یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز