تنجید

لغت نامه دهخدا

تنجید. [ ت َ ] ( ع مص ) دویدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آراستن. ( تاج المصادر بیهقی ). آراستن خانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و عبارة اللسان: نجدت البیت بسطته بثیاب موشیة. ( اقرب الموارد ): شهر بیاراستند و از انواع تنجید وتزیین هیچ باقی نگذاشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی، چ 1تهران ص 396 ). || آزمودن و استوارخرد گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آزمودن و جنبانیدن روزگار کسی را. ( از اقرب الموارد ). || دلیر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علامت یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
فاک یعنی چه؟
فاک یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز