ترفرف

لغت نامه دهخدا

ترفرف. [ ت َ رَ رُ ] ( ع مص ) بال گستردن پرندگان: مرغان بسیار بر شکل پرستو و بر بالای آن معلق جمع شوند و محاذی آن همیشه بطیران و ترفرف بر سر آن آب مشغول. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 4 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
متمایز
متمایز
لوتی
لوتی
اسرع وقت
اسرع وقت
روله
روله