تخاصر

لغت نامه دهخدا

تخاصر. [ ت َ ص ُ ] ( ع مص ) دست یکدیگر بگرفتن در رفتن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گرفتن بعضی دست بعضی دیگر را. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). یقال: ذهب القوم متخاصرین. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

دست یکدیگر بگرفتن در رفتن گرفتن بعضی دست بعضی دیگر را.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت