تجمی

لغت نامه دهخدا

تجمی. [ ت َ ج َم ْ می ] ( ع مص ) مجتمع شدن قوم با هم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). مجتمع شدن آن گروه با هم. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مجتمع شدن قوم با هم. مجتمع شدن آن گروه با هم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل
تعامل
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
میسترس
میسترس
فال امروز
فال امروز