تالان تالان شدن

لغت نامه دهخدا

تالان تالان شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) غارت و چپاول سخت شدن. تاراج و چپو بسیار شدن. رجوع به تالان و تالان تالان بودن شود.

فرهنگ فارسی

غارت و چپاول سخت شدن تاراج و چپو بسیار شدن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرانجام
سرانجام
ارین
ارین
مطلقه
مطلقه
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله