امینای اصفهانی

لغت نامه دهخدا

امینای اصفهانی. [ اَ نا ی ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) شاعر و زعفران فروش بود. ( قرن 12 هجری ). او راست:
رنجیده ای ز من بت نامهربان من
حرفی شنیده ای تو مگر از زبان من
خونم حلال باد بدشمن اگر کند
یک حرف در حضور تو خاطرنشان من.
( از تذکره حزین ص 119 ) ( از فرهنگ سخنوران ).

فرهنگ فارسی

شاعر و زعفران فروش بود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
محتمل
محتمل
گی خار
گی خار
نقض
نقض
دیکته
دیکته