کوله باره

لغت نامه دهخدا

کوله باره. [ ل َ / ل ِ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) کوله بار. کولباره. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوله بار شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) باری که بر پشت کشند: کوله بار آرزو یی بست دل کاسمان زد زور از جا بر نداشت. ( ظهوری )

جمله سازی با کوله باره

نوروزخوانان متشکل از چند نفر هستند که یک نفر اشعار را می‌خواند، یک نفر ساز می‌زند، نفر دیگر که به آن کوله‌کش می‌گویند به در خانه‌های مردم می‌رود و به زبان مازندرانی می‌خواند:
بنای تاش کوله مربوط به قرن ۴ قبل از میلاد دانسته شده‌است و گفته می‌شود که در زمان حکومت لیدیایی ها در آناتولی ساخته شده‌است.
۳ ) کاهش عملکرد کیسه صفرا( برای مثال پس از کوله سیستکتومی )
در سال ۱۹۹۹، دو گردشگر بریتانیایی به نام‌های لیز هانتر و کریستی ارل به همراه دوست استرالیایی خود به نام بن میچل مبادرت به سفر به صورت کوله‌پشت‌گردی در میان کشور استرالیا می‌کنند. بن جهت سفر از شهر بروم به شهر کنز در ایالت کوئینزلند مبادرت به خرید یک خودرو فرسوده می‌کند‌.
یهودیت در دهلی عمدتاً بر جامعه خارج از کشور که در دهلی کار می‌کنند و همچنین دیپلمات‌های اسرائیلی و یک جامعه محلی کوچک متمرکز است. در پهارگانج، خبد کنیسه و مرکز مذهبی خود را در منطقه کوله پشتی ایجاد کرده‌است که گردشگران اسرائیلی مرتباً از آن بازدید می‌کنند.
همایند کانی‌شناسی (پارانژ) آن کوله مانیت- براکس- کوله مانیت- اینیوئیت است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس فال انگلیسی فال انگلیسی فال رابطه فال رابطه