فرهنگستان زبان و ادب
{planar graph} [ریاضی] گرافی که بتوان آن را در صفحه ای با یال هایی که تنها در رأس های گراف متقاطع اند رسم کرد
{planar graph} [ریاضی] گرافی که بتوان آن را در صفحه ای با یال هایی که تنها در رأس های گراف متقاطع اند رسم کرد
گرافی که بتوان آن را در صفحهای با یالهایی که تنها در رأسهای گراف متقاطعاند رسم کرد.
💡 تلاش خانمان جمعیتم بر باد داد آخر ندانستم که مشت خاک من میجست هامونی
💡 صدای نالهٔ زنجیر دارد ریزش اشکم چو من دیوانهای جویا ز هامونی نمیآید
💡 به راهت هر قدم چشمی گرو، گوشی رهین دارم اگر بانگ درایی نیست ظالم، گرد هامونی
💡 گهی ز تیغ ز کشته چو پشته هامونی دهی به حجت هامون به خاک هامانی
💡 ز احوال خراب سیدای خود چه می پرسی بود فرهاد در کوهی و مجنونی به هامونی