پوست براوردن

پوست کندن به معنای جدا کردن پوست از سطحی است، یا به عبارتی دیگر، باز کردن پوست از روی چیزی. این عمل می‌تواند به عنوان نماد یا استعاره‌ای از سختی، عذاب و شکنجه مورد استفاده قرار گیرد. در واقع، این واژه در برخی مواقع به توصیف درد و رنجی که فرد متحمل می‌شود، اشاره دارد. به نوعی، احساساتی که در این فرآیند تجربه می‌شود، می‌تواند به معنای عمیق‌تری از رنج و شکنجه تعبیر شود. به همین دلیل، در فرهنگ‌ها و ادبیات مختلف، پوست کندن نمادی از درد و ناملایمات روحی و جسمی است که شخص در طول زندگی خود با آن مواجه می‌شود. در نهایت، این مفهوم نشان‌دهنده‌ی عمق عذاب‌های انسانی است که می‌تواند در زندگی روزمره یا در شرایط خاص بروز کند.

لغت نامه دهخدا

( پوست برآوردن ) پوست برآوردن. [ ب َ وَدَ ] ( مص مرکب ) پوست کندن از... پوست بازکردن از... || سخت عذاب و شکنجه کردن:
چو نتوان ز دشمن برآورد پوست
از او سر بسر چون رهی هم نکوست.اسدی.

فرهنگ فارسی

( پوست بر آوردن ) ( مصدر )۱- پوست کندن از...۲-سخت عذاب کردن سخت شکنجه دادن.

جملاتی از کلمه پوست براوردن

تا بنوشد سنقر و بک یا رقت سر سر پوستین و چارقت
بر این زین همانا که کوهست و روست بر او بر ندرد جز از شیر پوست
همه مردمانش گرفتند دوست ز شادی برون رفت مردم ز پوست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال میلادی فال میلادی فال جذب فال جذب فال آرزو فال آرزو