مکرمت ستای

لغت نامه دهخدا

مکرمت ستای. [ م َ رُ م َ س ِ ] ( نف مرکب ) ستاینده مکرمت. ستایش کننده جوانمردی و بزرگواری:
کعبه عبادت ستای من شد از ایرا
دید مرا مکرمت ستای صفاهان.خاقانی.

فرهنگ فارسی

ستاینده مکرمت. ستایش کننده جوانمردی و بزدگواری.

جمله سازی با مکرمت ستای

هر چند یکدو روز ز گلزار مکرمت دورم فکند و بر سر آن خارها نهاد
ز روح القدس دوش کردم سؤالی که از مکرمت چیست کاو حد ندارد؟
دریای مکرمت دنیای معدلت گیهان منزلت‌گردون اقتدار
مکرمت کن که بگذرد همه چیز مکرمت پایدار در دنیاست
مردمی را زتست خون در رگ مکرمت را زتست جان در تن
آن نوح مکرمت که دم ذوالفقار او طوفان نمود دو لب خونفشان گشاد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هورنی یعنی چه؟
هورنی یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز