ماست مالی کردن
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جمله سازی با ماست مالی کردن
همه شب شمع رخت روشنی دیده ماست ای خوش آن کس که چنین چشم و چراغی دارد
تو دانی که مغرب به فرمان ماست جهان سر به سر زیر پیمان ماست
8- سرچشمه كيفر و انتقام او، عملكرد ماست، وگرنه او عزيزى است كه هيچ كمبودى ندارد. (عزيز ذوانتقام )
شب هست و شراب هست و چاکر تنهاست برخیز و بیا جانا کامشب شب ماست
اینها همگی لازمهٔ هستی ماست خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
لم يلد نزاده است كسى را، رد يهود است كه گفتند: عزير پسر خداست. ولميولد و زاده نشده است رد نصارى است كه گويند: عيسى بن مريم خداى ماست. ولميكن له كفوا احد و نيست و نبوده او را همتا، رد مجوس است كه گفته اند: او را همتاست وقائل به خداى خير و شر شده اند.