ماست مالی کردن

لغت نامه دهخدا

ماست مالی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن. رفع و رجوع کردن. سروته کاری را به هم آوردن و ظاهر قضایا را به نحوی درست کردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). به نحوی خطایی را پوشانیدن. به زرنگی و چربدستی عیوب کسی را پوشیدن. پوشانیدن خطایی یا عیبی و غیره. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(کَ دَ ) (حامص. ) رفع و رجوع کردن، لاپوشی کردن.

فرهنگ فارسی

امری را که ممکن است موجب نزاع شود لاپوشانی کردن و آنرا مورد توجیه و تاویل قراردادن رفع و رجوع کردن.

ویکی واژه

رفع و رجوع کردن، لاپوشی کردن.

جمله سازی با ماست مالی کردن

همه شب شمع رخت روشنی دیده ماست ای خوش آن کس که چنین چشم و چراغی دارد
تو دانی که مغرب به فرمان ماست جهان سر به سر زیر پیمان ماست
8- سرچشمه كيفر و انتقام او، عملكرد ماست، وگرنه او عزيزى است كه هيچ كمبودى ندارد. (عزيز ذوانتقام )
شب هست و شراب هست و چاکر تنهاست برخیز و بیا جانا کامشب شب ماست
اینها همگی لازمهٔ هستی ماست خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
لم يلد نزاده است كسى را، رد يهود است كه گفتند: عزير پسر خداست. ولميولد و زاده نشده است رد نصارى است كه گويند: عيسى بن مريم خداى ماست. ولميكن له كفوا احد و نيست و نبوده او را همتا، رد مجوس است كه گفته اند: او را همتاست وقائل به خداى خير و شر شده اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال مکعب فال مکعب فال ارمنی فال ارمنی