قایم کاری

لغت نامه دهخدا

قایم کاری. [ ی ِ ] ( حامص مرکب ) محکم کاری: کار از قایم کاری عیب نمیکند.

فرهنگ فارسی

محکم کاری: کار از قایم کاری عیب نمی کند.

جمله سازی با قایم کاری

به همه حال ها اجل عرض است لیک قایم شده به جوهر تیغ
گذشته از مقامات و ز تلوین شده قایم بحالات و بتمکین
خوشا وصل جانان که دایم بود به امید دل هر دو قایم بود
بخواهد دولتش را از تو دایم به حق آل احمد تا به قایم
شطرنج صحبت من و آن مایهٔ سرور با آن که قایم است ز من می‌برد به زور
فلک با او کرا گوید که برخیز که هست این قایم افکن قایم آویز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال رابطه فال رابطه فال چای فال چای فال زندگی فال زندگی