غریب کندی

لغت نامه دهخدا

غریب کندی. [ غ َ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه، که در 16هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 500گزی باختر راه ارابه رو ترکمان قرار دارد زمین آن جلگه و هوای آن معتدل است و دارای 66 تن سکنه است که شیعه اند و به زبان ترکی سخن می گویند. آب آن ازباراندوزچای تأمین می شود و محصول آنجا غلات، توتون،چغندر، حبوبات، انگور است و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جوراب بافی است. در تابستان از راه ارابه رو میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان بار اندوز چای بخش حومه شهرستان رضائیه که در ۱۶ هزار گزی جنوب خاوری رضائیه و ۵٠٠ گزی باختر راه ارابه رو ترکمان قرار دارد و زمین آن جلگه و هوای آن معتدل است

جمله سازی با غریب کندی

گر غریبی بر سر کویت بمیرد، گو: بمیر ور گدایی بر در سلطان نباشد، گو: مباش
لطفی از سر تا به پا گاهی به تشریف قدوم با غریبان دیار خویش لطفی می نمای
یا چو غریبان پیِ ره‌توشه گیر یا چو نظامی ز جهان گوشه گیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شهرت یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
هورنی یعنی چه؟
هورنی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز