علی خیری

لغت نامه دهخدا

علی خیری. [ ع َ ی ِ خ َ ] ( اِخ ) ابن عمر خربونی مصری. متوفی در سال 1327 هَ. ق. وی در دیوان وزارت اوقاف، کاتب بود. او راست: 1 - شرح الالفاظ الغریبة.2 - ضیاءالعیون علی کشف الظنون. ( از معجم المؤلفین بنقل از الاعلام زرکلی ج 5 ص 97. فهرس الازهریة ج 6 ص 118 ).
علی خیری. [ ع َ ی ِ خ َ ] ( اِخ ) کوتاهیه ای رومی. وی در سال 1037 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست: زبدةالفکر فی زیارة سیدالبشر ( ص ). ( از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 9 ص 612 ).

فرهنگ فارسی

کوتاهیه ای رومی وی در سال ۱٠۳۷ قمری در قید حیات بود اوراست: زبده الفکر فی زیاره سید البشر ( ص )

جمله سازی با علی خیری

💡 هیچ خیری ندیدم اندر خود شکر کز شر خود شدم آگاه

💡 من ز خیری به تابخانه شوم که نه من لنگم و نه ره دورست

💡 ز باغ رخش برگ خیری برست به خون جگر دست از جان بشست

💡 گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم نتوانم که رخم بیند و صفرا نکند

💡 کسی باشد که کارش با خدا شد بهر خیری الهش رهنما شد

💡 در ره مسجد و دیر از تو خیر بانی خیری تو و غیر از تو خیر

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
پاداش یعنی چه؟
پاداش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز