صالح سالمی

لغت نامه دهخدا

صالح سالمی. [ ل ِ ح ِ ل ِ ] ( اِخ ) انصاری. ابونعیم او را در شمار صحابه آورده است. ابویعلی به سند خود از جد خویش روایت کند که با پیغمبر به قریه بنی سالم شدیم. پس وی صالح را بخواند... باوردی روایت کند که صالح در جنگ بدر و صفین حاضر بودلیکن نمیدانم وی همین صالح است یا صالح دیگر. رجوع به الاصابة ج 3 ص 232 و تنقیح المقال ج 2 ص 95 شود.

فرهنگ فارسی

انصاری ابونعیم او را در شمار صحابه آورده است

جمله سازی با صالح سالمی

باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاه‌های سراسر ایران به وجود آید. تا اساتیدی که در ارتباط با شرق یا غرب‌اند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.
وجود مزارع کشاورزی، باغات و دشتهای پهناور حاصلخیز آب و هوای خوبی را برای این روستا به ارمغان آورده‌است و بر خلاف شهر آبیک به دلیل فاصله ۳۰ کیلومتری از سیمان آبیک دارد هوای پاکیزه و سالمی دارد و گزارشی از آلودگی هوا در این قریه وجود ندارد.
به گفته محمد باهری، رضا قطبی معتقد بود که جلوی تظاهرات مخالفان شاه نباید گرفته بشود چون تظاهرات سالمی است و به سربازان و افسران گل داده شده است. او همچنین معتقد به عفو مخالفان بود.
امین سالمی در هفتم فروردین 1360 شمسی در شهر اردبیل چشم به دنیا گشود ) آهنگساز، تنظیم کننده، رهبر ارکستر، نوازنده سنتور و مدرس دانشگاه در ایران است.
لاکتوباسیلوس بیفیدوس با تولید فلور طبیعی در داخل روده، به سنتز انواع ویتامین B کمک می‌کند. لاکتوباسیلوس بیفیدوس ارگانیسمی مهم در فلور روده می‌باشد و محیط سالمی را برای تولید ویتامینهای B و ویتامین K به وجود می‌آورد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گده
گده
مریم
مریم
جذب
جذب
جستجو
جستجو