شیرین گفتاری

لغت نامه دهخدا

شیرین گفتاری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) صفت و حالت شیرین گفتار. شیرینی و خوشی بیان. شیرین سخنی و خوش بیانی: در مقام شیرین گفتاری و شیرین کلامی درآیند. ( تزوک تیموری، نسخه خطی، از مجله دانش سال 2 شماره 2 ص 83 ). رجوع به شیرین گفتار و شیرین سخنی شود.

فرهنگ فارسی

صفت و حالت شیرین گفتار شیرینی و خوشی بیان.

جمله سازی با شیرین گفتاری

ای که گفتی غم دل در بر دلدار بگو خود چه گویم که مرا قدرت گفتاری نیست
در ابتدای کتاب خواجه عبدالله پس از مختصر گفتاری به بیان صد میدان می‌پردازد: «از آشنایی تا دوست داری هزار مقامست، و از آگاهی تا بگستاخی هزار منزلست، و این جمله بر صد میان نهاده آمد، والله المستعان».
مرا تو حاصل گفتاری از جهان ای دوست بهای هر نظرت صدهزار جان ای دوست
شعر خوش برمن جهان را ساخت جامی چون قفس شد بلای جان چو طوطی نغز گفتاری مرا
لوگزنبرگ استدلال می‌کند که قرآن در اصل منحصراً به زبان عربی نوشته نشده‌است، بلکه به صورت آمیخته با سریانی، زبان گفتاری و نوشتاری غالب در شبه‌جزیرهٔ عربستان تا قرن هشتم نوشته شده‌است.
جمعیت آن تا سال 2017، 273000 نفر بوده است. زبان گفتاری اصلی تحصیل هندکو است.