سریر افراز

لغت نامه دهخدا

سریرافراز. [ س َ اَ ] ( اِخ ) نام شهری است و غاری که کیخسرو بدرون آن رفت و غایب شد در نواحی آن شهر است. ( برهان ). نام شهری است که غار کیخسرو در آنجاست. ( جهانگیری ). در اصل «سریر سرافراز» مأخوذ از این بیت نظامی گنجوی:
سریر سرافراز شد نام او
درو تخت کیخسرو و جام او.( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).

فرهنگ فارسی

نام شهریست و غاری که کیخسرو بدون آن رفتن و غایب شد درنواحی آن شهر است.

جمله سازی با سریر افراز

بسی دل گرمیش داد آن سر افراز خود او دل گرم بود از دیرگه باز
در حالی که ۵ دارای دو افراز با سه جمع‌وند است، معادله
سر افراز افراسیاب و سپاه ستاده برآن دشت و دل کینه خواه
کشیدند از افراز آن چشمه باز همان گه زد آن چشمه جوش از فراز
مالکیت «زمین مشترک»[ب] می‌تواند به یک واحد افراز سازمان یابد: شراکتی که دربرگیرنده مالکان زمین ساحلی بوده و به صورت رسمی ناحیه آبی از آن اوست که نوع استفاده آن را مشخص می‌کند.
چو جانت شیب خواهد بود در خاک سر منظر چه افرازی بر افلاک‌‌؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز