سبک گامی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با سبک گامی
گامی که برگرفت سمندش ز روی خاک بر پشت مهرۀ گذر کهکشان نهاد
من بهر گامی که بنهادم بخاک صد هزاران چون ترا کردم هلاک
در دیدهٔ صورت ار ترا دامی هست زان دم بگذر اگر ترا گامی هست
کند بر رهروان این کوه تن خواه به هر گامی بزرگیهای بی راه
رفتم ز پی تجربه ز آنکو دو سه گامی دیدم که قرار دل من در چه قرار است
گامی به راه عشق نگشتیم رهسپار آوخ که گشت عمر گرانمایه اسپری