ساخت اماج

لغت نامه دهخدا

( ساخت آماج ) ساخت آماج. ( اِ مرکب ) گاوآهن. جفت. سپار. مجموع آهن جفت. فَدان. فَدّان. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( ساخت آماج ) گاو آهن

جمله سازی با ساخت اماج

ترک بهشت کرد و نجف را مقام ساخت چو دید کاین مقام مبارکتر است از آن
ببد شاد دل وز جهان آفرین برآن شاه کآن ساخت کرد آفرین
به مجلس‌گه اندر مرا جای ساخت به خلوتگه اندر مرا بار داد
هر که ما را ساخت زینسان دل دو نیم یا رب اولادش چو ما گردد یتیم
تا حسن خود در آینه خویش بنگرد فرمود جلوه‌ئی و عیان ساخت مظهری
دوبار آتبین زآن سپس بزم ساخت کزآن بزم خورشید گردون فراخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعامل
تعامل
حلما
حلما
داشاق
داشاق
فال امروز
فال امروز